آقا
می خواهم برایتان نذری کنم آقا!
میدانم،نذر های من ،نظر شما را برای آمدن بر نمی گرداند،
نمی گذارند گناهان...
می خواهم هر جمعه ، دم غروب،کوچه را آب و جارو کنم ...
و یک بغل نرگس مست را بنشانم در راه...
شاید از این حوالی رد شدید...
و آنگاه
لبخند شما و خریدار که مائیم!...