یاعلی علیه السلام1
پیامبر اکرم سلام الله علیه پس از بازگشت از حجة الوداع ،به دلیل نگرانی از تعرضات رومیان ومرزنشینان درشام،
سپاهی به فرماندهی "اسامه" فرزند زید بن حارثه ترنیب داد واز وی خواست که تا سرزمین" ابنی"
( محل شهادت پدرش ودر نزدیکی موته) پیشروی کند. حضرت، پرچم فرماندهی را به اسامه
سپرده وتوصیه های لازم مبنی بر سرعت در حرکت، نبرد با نام ویاد خدا ، جنگ مردانه وبدون مکروحیله ،
نکشتن زنان وکودکان وعدم نزاع واختلاف را به او یادآور شد.
ازآنجا که اسامه ، صحابه ای کم سن وسال بود (سن وی را حداکثر 19سال گفته اند)
وافراد مسنی همچون ابوبکرکه باید تحت فرمان او قرار می گرفتند ،
این امر باعث بروز زمزمه هایی در مورد شایستگی اسامه شد ؛ ازاین رو پیامبر سلام الله علیه با خطابه ای ،
معترضان را سرزنش کرد وبر شایستگی اسامه تاکید ورزید.
اسامه طبق فرمان پیامبر سلام الله علیه در"جرف" –واقع در سه میلی مدینه در سمت شام-
اردو زد وبنا شد سپاهیان در آنجا به او ملحق شوند؛امامتاسفانه با وجود تاکیدهای پیامبر سلام الله علیه
وحتی لعن حضرت نسبت به متخلفان ، تعدادی از صحابه به بهانه نگرانی از حال پیامبر که دچار بیماری شده بود ،
وقت گذرانی کردند وتا رحلت پیامبر سلام الله علیه این سپاه به سوی ماموریت خود حرکت نکرد.