یا علی علیه السلام9
از این رو بریده به میان قومش رفته وگفت: "من بیعت نخواهم کرد ؛ مگر آنکه علی علیه السلام بیعت کند". وقوم او نیز می گفتند :"ما بیعت نمی
کنیم ، مگر آنکه بریده بیعت کند"! آمدن اینان با این وضعیت به مدینه از سویی، وتجمع طرفداران محدود علی علیه السلام در کنار خانه حضرت برای
ابراز مخالفت با خلافت ابوبکر، سرانجام سبب شد ابوبکر وعمر بدترین راه ممکن ، یعنی هجوم به خانه علی علیه السلام وفاطمه سلام الله علیه را
برگزینند تا پس از بیعت گرفتن از علی علیه السلام ، دیگر صداهای مخالفت را نیز خاموش سازند. با کمال تاسف ، درماجرای این حمله که با دخالت
مستقیم عمر وجمعی دیگر صورت گرفت ، فاطمه سلام الله علیه مجروح ومضروب شد؛ به گونه ای که به سقط جنین او انجامید وعلی علیه السلام
نیز کشان کشان به مسجد برده شد وپس از تهدید به کشتن ، مشت بسته او به دست ابوبکر زده شد تا بیعتی ظاهری صورت پذیرد!
این رفتار باعث شد فاطمه سلام الله علیه تا آخر عمرشریف خود از ابوبکر وعمراظهار خشم ونارضایتی کندوبا وجود تلاش آن دو برای ملاقات
ودلجویی ، هرگز اظهار رضایت نکرد.
بنابر روایت نقل شده در صحیح بخاری وبسیاری از منابع ، فاطمه سلام الله علیه از دنیا رفت ؛ د رحالی که بر ابوبکر وعمر غضبناک بود.واین در حالی
بود که بر اساس روایت نقل شده از سول خد اسلام الله علیه در صحیح بخاری وبسیاری از منابع دیگر ، پیامبر سلام الله علیه در حق دخترش فاطمه
سلام الله علیه فرموده بود:
"فاطمه پاره تن من است؛ پس هر کس او را بیازارد، مرا آزرده وهر کس که مرا بیازارد، خدا را آزرده است"
گویا خلیف اول وعمر با این ملاقات ، می کوشیدند که از فاطمه سلام الله علیه دلجویی کنند تا از دامنه ملامت مسلمانان نسبت به رفتارشان درباره
فاطمه سلام الله علیه بکاهند؛ چرا که این روایت نبوی نزد مردم معروف بود.